به گزارش روشنای راه، در سال ۱۳۸۷، روزهای نفسگیر اهواز و شهرهای جنوبی ایران، هر روز تیتر یک برخی خبرگزاریها بود؛ اما این بحران زیستمحیطی، در حد یک «رویداد منطقهای» باقی ماند.
جلسات متعددی برگزار شد، مقامهای مختلف وعدههایی دادند، اما برنامهای بلندمدت، پایدار و فرابخشی برای مدیریت این تهدید شکل نگرفت.
امروز، همان گرد و خاک، نهفقط در جنوب که بر آسمان شهرهای مرکزی و شمالی کشور سایه انداخته است. تهران، کرج و حتی استانهای شمالی، هر ساله با روزهای بیشتری از آلودگی ناشی از ریزگردها مواجهاند. تغییرات اقلیمی، کاهش منابع آبی، خشکشدن تالابها، نبود دیپلماسی فعال منطقهای برای مدیریت کانونهای گردوغبار در کشورهای همسایه، و نبود اراده جمعی در داخل کشور، همه در کنار هم باعث شدهاند امروز با بحرانی ملی روبهرو باشیم که میشد آن را پیش از این مهار کرد.
بحران گرد و غبار، فقط یک پدیده طبیعی نیست؛ حاصل سالها غفلت از توسعه پایدار، نادیده گرفتن هشدارهای کارشناسان محیط زیست، و بیتوجهی به صداهای جنوب است.
این بحران، زنگ خطر جدی برای امنیت زیستی، سلامت عمومی و حتی اقتصاد کشور است.
اکنون، پرسش جدی آن است: چرا هشدارهای سال ۸۷ به سیاست تبدیل نشد؟
و آیا امروز که گرد و غبار به در خانهی همهمان رسیده، هنوز هم میتوان با تعلل و نشستهای بیثمر، چشم به راه باران ماند؟
آینده سالم، نتیجه تصمیمهای جسورانه و مطالبهگری آگاهانه است.
امید که صدای خوزستان، اینبار در تهران شنیده شود؛ پیش از آنکه دیگر دیر شده باشد.